سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقیقت این است که اصلا از تهران خوشم نمی آید نه اینکه از خودش بدم بیاید نه! از زندگی در تهران و تهرانی بودن خوشم نمیآید وبارها خدارا شکر کرده ام که نبایدآنجا زندگی کنم

اما امروز، امشب و حتما فردا (اگر زنده بودم) خیلی به عزیزان تهرانی حسادت می ورزم

خوشا بسعادت آنان که امشب از سفره ای شهدای عزیز برایشان پهن کرده اند توشه ای برمیگیرند...

ای کاش دلی دلش برای دل نارنجک بسوزد و امشب و فردا زائر شهدا باشد و برایم دعا کند...

دلم برایشان تنگ است




تاریخ : دوشنبه 94/3/25 | 9:49 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

آیت الله مجتهدی تهرانی در یکی از جلسات خود نقل کردند: «نجاری به محضر آیت الله اراکی رفت و از ایشان خواست موعظه ای کنند. آیت الله اراکی پرسیدند شغل تو چیست؟ مرد گفت نجارم. در و پنجره می‌سازم. آیت الله اراکی گفتند این همه در و پنجره ساختی برای دلت هم در ساخته ای؟ اگر برای دلت در نساختی یک در برای دلت بساز که غیر خدا به دلت راه پیدا نکند.»

شما جوان‌ها قدر بدانید. الآن می‌توانید برای دلتان در بسازید. در آهنی بسازید. کسی نتواند آن را باز کند. تا 40 سال امید هست. اگر 40 سال بگذرد وقتی نصیحت کنی مثل این است که به دیوار بگویی. اگر 40 سال گذشت کار خیلی سخت می‌شود.

آن‌هایی که 40 سال به بالا دارند و هدایت نشده‌اند زمین دلشان خراب است و دیگر قابل اصلاح نیست. در روایات داریم اگر تا 40 سالگی ارتباط با خدا اصلاح نشود؛ شیطان پیشانی او را می‌بوسد و می‌گوید قربان تو که دیگر قابل هدایت نیستی.

جوانان عزیز من باید هر روز توبه کنید. توبه را عقب نیندازید. از آن‌هایی نباشید که به امید آرزوی دراز توبه را امروز و فردا می‌کنند. قدر جوانی را بدانید و تا جوانید نگذارید دلتان خراب شود.

-----------------------------------------------------------

منبع : گروه معارف رجانیوز




تاریخ : جمعه 94/3/8 | 2:23 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

همیشه با آمدن ماه رجب سروری عجیب همه وجودم را فرا می گیرد و روحم آرام می شود که سه ماه این شادی ادامه خواهد داشت...واما این ایام ولیالی که متعلق به امام حسین جان و حضرت سقا و سیدالساجدین است و البته که خیلی راحت می توان از حضرت زهرای نازنین عیدی گرفت

این ایام و لیالی با همه شورو شعفش اشک را بر گونه های نارنجک جاری می کند بدون آنکه غمی داشته باشد..نارنجک به یاد روزهایی افتاد که هنوز نمی داند با دعای چه کسی و برای چه ساکن بهشت شد...

نارنجک   به خودی خود هیچ نداشت اما نفسی باعث شده بود خدا برایش خیری را بخواهد و محبت زیارت دردانه اش را در دل نالایقش قرار داد و وقتی فرشتگان در گوشش زمزمه کردند" ادخلوها بسلام آمنین" تا سه روز وسه شب در بهشت ساکن شد وار روزیهای بهشتی خوریدو آشامید ولی نتوانست شکرگزار آن همه نعمت باشد تا نعمتش افزون شود..

اما عجیب زمانی بود زمان سکونت در بهشت!

امشب دل حقیر نارنجک هوای حرم سقا را دارد و باندازه سر سوزن ادب ماه بنی هاشم را برای دلش آرزو دارد. و نمی داند چرا لذت دارد لحظه لحظه ی بودن در حرم آقا را مدام بازگو کند شاید بخاطر "وصف العیش نصف العیش" باشد..

... نماز ظهر را در حرم آقای همه عالم خوانده بودیم و بعد عرض ارادت دسته جمعی کاروان!

وحالا برای نماز مغرب خدمت حضرت سقا رسیده بودیم، هنوز تا اذان مدتی مانده بود...نا خودآگاه وقتی بر در حرم می رسی سرت به زیر افکنده می شود وپاهایت سست می شود، اذنی شیرین گرفتیم (نارنجک و همسفر عزیزش پیچک دوستداشتنی)برای زیارت آقا و کاش می شد تا آخر سفر همانجا بایستم و گدایی کنم...

نماز را خواندیم و بعد از نماز صدای سینه زنی و نوحه معروف "نهاد پا در فرات" مرحوم سعادتمند به گوشمان رسید..خیلی بجا بود اما بعد از آن یکدفعه ورق برگشت و غمی بزرگ بر دل نارنجک نهاده شد (شاید ذره ای از غم حضرت سقا را وقت پاره شدن مشک ،فقط و فقط آن لحظه به نارنجک چشاندند و دیگر تکرار نشد) و اصلا قابل توصیف شدن نیست، انقدر سنگین بود که هرچه جابجا شدیم و به گوشه های صحنها رفتیم فرقی نکرد، آنقدر سینه نارنجک از این غم سنگین شده بود که حتی نمیتوانست اشک بریزد و با وجود کم رویی اش چندبار از پیچک خواست حرم را ترک کنند....

هنوز هم نمی دانم چرا آن شب اینگونه پریشان وغمگین شدم...اما تمام وقتهای دیگر و مخصوصا بار اولی که به دستها و چشمهای ناقابلم اجازه زیارت شبکه های ضریح داده شد آقا خیلی منت گذاشنتد بر دل نارنجک!

وحالا امشب در شام ولادت امام حسین عزیز و شب میلاد مبارک اسوه ادب و بصیرت، نارنجک دلش برای آن فضا و زیارت پر سرور آقا تنگ است آنقدر تنگ که ....آرام باش نارنجک، سکوت کن

آقاجان! مولای خوبم

هرکه از شیعیانتان هنوز کربلا را ندیده به زودی دعوتنامه اش را امضا بفرماییدتا محروم نباشد از یکی از بزرگترین نعمتهای خدای خوبمان!

امام حسین عزیزم به نارنجک و پیچک منت گذاشتید و درایام محرم و ایام حزنتان مارا طلبیدید تا نعمت را برما تمام تر کنید..لطفی بفرمایید و برایمان بخواهید در ایام شادی وسرورتان هم زائر با معرفت شما و جاده خوشبوی بهشت باشیم و قبل از آن ما را از آنان قرار دهید که مایه سرافرازی و شادی شما باشیم .




تاریخ : جمعه 94/3/1 | 10:15 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

سلام آقاجان!

یادتان هست آنروز چند ساعت قبل از بازگشتم به دنیای مردگی ام چه گفتم؟

یادتان هست چه چیز بهانه ای شده بود برای گدایی و گریستنم؟

یادتان هست چگونه دلبری کردیدآقاجان؟

دلم آنروز قرص شد به داشتن شما به عنوان پشتوانه ای محکم، محکم تر از همیشه..

یادم رفته بود، تا آن شب که دوباره به یادم آوردید، اما هنوز نمی دانم چرا مرا انتخاب کردید و چرا شما به سراغم آمدید؟ و معنی آنچه دیده شد چه بود؟

امشب فقط می دانم که دلم برایتان خیلی تنگ است...خیلی




تاریخ : دوشنبه 94/2/28 | 11:8 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

به نام بهترین دوستم الله جان!

گاهی وقتها چقدر دل آدم میگیرد

و دنیا با همه وسعتش برایت تنگ میشود و میخواهی بغضت را بشکنی و اشکهایت را آزاد کنی و فریاد بزنی...

اما باید نه ناراحت باشی نه حتی بغض کنی نه گریه نه اینکه صدایت در بیاید فقط به یک آه بلند بسنده کنی ؛ آن هم در تنهایی!!!

چقدر خوب است خدا هست، حتی برای مثل منی که نه میشناسمش نه ...

فقط میدا نم که هست، مرا می بیند، دوستم دارد، و نمی گذارد زمین بخورم

راستی چه می شود که ما آدم ها به خودمان اجازه می دهیم به جای هم تصمیم بگیریم و سعی نمی کنیم دیگری را بفهمیم و ...و...و...؟؟؟چه می شود؟

راستی می گویند بوی یار می آید، بوی بهار

گفتند بهار وقتی می رسد که درختان مرده باشند، سختی سرمای زمستان را چشیده باشند، و البته که "در برابر سرما مقاومت کرده و طاقت آورده باشند"

زمستان سخت جهان آمده است، برف و یخبندان است...انسان ها در گوشه گوشه جهان میسوزند، می میرند، کشته می شوند، دقمرگ می شوند اما مقاومت می کنند...دنیا بهم ریخته ،فلسطین، لبنان، بحرین، میانمار،یمن، مصر، سوریه و و و...

نکند حواسمان پرت شود؟ نکند غافل شویم؟ حواسمان باشد دارد بهار می شود،یخ هایمان را آب کنیم بیایید بهاری شویم نکند جا بمانیم؟

 نارنجک نگران کارهایی است که نکرده، نگران روی سیاهی که معلوم نیست خریده شود حتی به نام کنیزی کنیزان بهار یا نه!

نکند نخرندش؟؟؟!!!

بهار نزدیک است باید دل نارنجک آب وجارو شود، باید دنیا را آب و جارو کرد برای قدوم سبز بهار، باید آماده شد

خدایا! دنیا را آنگونه بتکان که شایسته بهارترین بهار دنیا باشد








تاریخ : یکشنبه 94/2/27 | 4:0 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

بازهم نارنجک توفیق حضور در جمع مهمانان ویژه خدا را پیدا کرد...

البته هنوز خیلی مانده تا توفیق حاصل شوداما فعلا عازمم

خدا بخواهد تا یکساعت دیگر در خانه محبوب معتکفیم

بسیار دعا گویم و بسیارتر محتاج دعای خیر دوستانم




تاریخ : جمعه 94/2/11 | 9:17 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

خوب است که خدای خوبمان آراممان می کند

این روزها مدام فکر میکنم اگر ساکت نمیبود، اگر مهری بر دهانش نبود، اگر هرآنچه آرامشش را گرفته و آزارش می دهد را ناچار بود فریاد بزند...

آن وقت ...دیگر...

و ای کاش می شد فریاد زد، سبک شد، و حتی آرام اشک ریخت

این روزها ...سخت می گذردبر دل یکی

خدایا! مگذار گم تر از این شوم در این برهوت




تاریخ : جمعه 94/1/28 | 4:12 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

مستر ظریف! مثلا "بیانیه " دیشبت کام همه مان را تلخ تر کرد .

آنروز که خبر شهادت احمدی روشن را شنیدم با خود گفتم ایران همه احمدی روشن هستند و مردم و دولت ما نمیگذارند خون به ناحق ریخته شده اش پایمال گردد...گذشت

هروقت ظریف درمورد مذاکرات حرف میزد ته دلم میلرزید اما خودم را امیدوار میکردم که نگران نباش دولت فرزندان ملتند و مطیع رهبری عزیز، اما از دیشب دیگر نمی دانم به چه بهانه ای کارهای احمقانه این تیم را سرپوش بگذارم، همیشه باخود میگفتم اینها همه خیلی تجربه دارند، خیلی بیشتر ازتو از سیاست و حق و حقوق ما سر در میاورند..اما از دیشب دچار سردرگمی شده ام..نارنجک! تو بیشتر میفهمی یا ظریف؟؟؟؟؟

نارنجک نسل سومی از دست دادن همه حقوقی که با خون عزیزترین دانشمندانمان بدست آمده بود را می فهمد اما آیا آقای ظریف و بقیه اعضای تیم ایرانی این را نمیفهمند؟؟

اصلا به فرض که هیچ چیز نمی فهمند چرا به حرفهای بزرگترشان گوش نمی دهند؟ حرفهای امام خامنده ای عزیز که خیلی واضح و بی پرده بود..

آقایان لطف کرده اند و همه چیز را دودستی تقدیم کرده اند آن وقت سرشان را بالا می گیرند و می گویند

"کلیه تحریم‌ها لغو خواهد شد و این یک دستاورد بزرگ برای تلاش های جمهوری اسلامی ایران است. ....

... ما با جدیت و شجاعت و بر اساس آنچه مقام معظم رهبری در چارچوب نرمش قهرمانانه مطرح کردند تمام تلاش خود را ظرف سه ماه آینده ادامه خواهیم داد تا توافق نهایی را صورت دهیم."

خیلی حرف هست اما فقط یک جمله می گویم

هرگز فکر نمی کردم کسی از ایران پیشقدم شود برای پایمال کردن خون شهدای هسته ای!

 




تاریخ : جمعه 94/1/14 | 3:30 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

این روزها همه چیز بوی دیگری دارند، تازگی طبیعت روح انسان را تازه می کند، پاکی باران نم نم بهاری، در هم آمیختن بوی خوش بهار نارنج و گل  محمدی، طراوت و تازگی برگهای تازه درختان،آبی زیبای آسمان ....وای که چقدر زیبایی را خدای خوبمان به دلهای بندگانش هدیه می دهد وگاهی چقدر ما بندگان ناشکری هستیم که چشم از همه زیباییهای عالم فرو بسته و فقط به دردها و غم هایی می اندیشیم که خیلی هایشان ارزش اینهمه غصه خوردن را ندارد..

دنیای شیرینی که خدای زیبایمان این روزها برای نارنجک آفریده 

بهارنارنج خیلی خیلی مقدس است برای دل نارنجک؛ آنقدر مقدس که نباید فرش راهشان خاک و زمین باشد..چه چیز شایسته تر از چادر نماز قدیمی مادر برای نوازش بهار های زیبا، لبخندهای زیبا وخوشبوی خداوند جمیل؟!

و این هم یکی دیگر از شیرینیهای بهار امسال؛ ریحانه یکی از زیباترین لبخندهای ماندگار محبوب!

 

خداوندا! تو را به قداست برگ برگ بهار نارنج، به پاکی باران و به دست نوازش قطرات باران بر سر بهارهای نارنج سوگند میدهیم برای ظهور بهارترین نارنج بهار!

 

 




تاریخ : چهارشنبه 94/1/12 | 12:53 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر
       



  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف