سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همیشه با آمدن ماه رجب سروری عجیب همه وجودم را فرا می گیرد و روحم آرام می شود که سه ماه این شادی ادامه خواهد داشت...واما این ایام ولیالی که متعلق به امام حسین جان و حضرت سقا و سیدالساجدین است و البته که خیلی راحت می توان از حضرت زهرای نازنین عیدی گرفت

این ایام و لیالی با همه شورو شعفش اشک را بر گونه های نارنجک جاری می کند بدون آنکه غمی داشته باشد..نارنجک به یاد روزهایی افتاد که هنوز نمی داند با دعای چه کسی و برای چه ساکن بهشت شد...

نارنجک   به خودی خود هیچ نداشت اما نفسی باعث شده بود خدا برایش خیری را بخواهد و محبت زیارت دردانه اش را در دل نالایقش قرار داد و وقتی فرشتگان در گوشش زمزمه کردند" ادخلوها بسلام آمنین" تا سه روز وسه شب در بهشت ساکن شد وار روزیهای بهشتی خوریدو آشامید ولی نتوانست شکرگزار آن همه نعمت باشد تا نعمتش افزون شود..

اما عجیب زمانی بود زمان سکونت در بهشت!

امشب دل حقیر نارنجک هوای حرم سقا را دارد و باندازه سر سوزن ادب ماه بنی هاشم را برای دلش آرزو دارد. و نمی داند چرا لذت دارد لحظه لحظه ی بودن در حرم آقا را مدام بازگو کند شاید بخاطر "وصف العیش نصف العیش" باشد..

... نماز ظهر را در حرم آقای همه عالم خوانده بودیم و بعد عرض ارادت دسته جمعی کاروان!

وحالا برای نماز مغرب خدمت حضرت سقا رسیده بودیم، هنوز تا اذان مدتی مانده بود...نا خودآگاه وقتی بر در حرم می رسی سرت به زیر افکنده می شود وپاهایت سست می شود، اذنی شیرین گرفتیم (نارنجک و همسفر عزیزش پیچک دوستداشتنی)برای زیارت آقا و کاش می شد تا آخر سفر همانجا بایستم و گدایی کنم...

نماز را خواندیم و بعد از نماز صدای سینه زنی و نوحه معروف "نهاد پا در فرات" مرحوم سعادتمند به گوشمان رسید..خیلی بجا بود اما بعد از آن یکدفعه ورق برگشت و غمی بزرگ بر دل نارنجک نهاده شد (شاید ذره ای از غم حضرت سقا را وقت پاره شدن مشک ،فقط و فقط آن لحظه به نارنجک چشاندند و دیگر تکرار نشد) و اصلا قابل توصیف شدن نیست، انقدر سنگین بود که هرچه جابجا شدیم و به گوشه های صحنها رفتیم فرقی نکرد، آنقدر سینه نارنجک از این غم سنگین شده بود که حتی نمیتوانست اشک بریزد و با وجود کم رویی اش چندبار از پیچک خواست حرم را ترک کنند....

هنوز هم نمی دانم چرا آن شب اینگونه پریشان وغمگین شدم...اما تمام وقتهای دیگر و مخصوصا بار اولی که به دستها و چشمهای ناقابلم اجازه زیارت شبکه های ضریح داده شد آقا خیلی منت گذاشنتد بر دل نارنجک!

وحالا امشب در شام ولادت امام حسین عزیز و شب میلاد مبارک اسوه ادب و بصیرت، نارنجک دلش برای آن فضا و زیارت پر سرور آقا تنگ است آنقدر تنگ که ....آرام باش نارنجک، سکوت کن

آقاجان! مولای خوبم

هرکه از شیعیانتان هنوز کربلا را ندیده به زودی دعوتنامه اش را امضا بفرماییدتا محروم نباشد از یکی از بزرگترین نعمتهای خدای خوبمان!

امام حسین عزیزم به نارنجک و پیچک منت گذاشتید و درایام محرم و ایام حزنتان مارا طلبیدید تا نعمت را برما تمام تر کنید..لطفی بفرمایید و برایمان بخواهید در ایام شادی وسرورتان هم زائر با معرفت شما و جاده خوشبوی بهشت باشیم و قبل از آن ما را از آنان قرار دهید که مایه سرافرازی و شادی شما باشیم .




تاریخ : جمعه 94/3/1 | 10:15 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر


  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف