سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدای مهربانم!

کاش به حرفت گوش داده بودم

به من چه که چیزی را که بر من مخفی شده را آشکارکنم ؟؟

دانستن ها خیلی وقتها به ضرر ماست، کاش بی جهت دنبال چیزی که ازمن مخفی شده نمی رفتم...

کاش باور می کردم هرچه به من مربوط است حتما برایم آشکار می شود...

حالا کار خودم را سخت تر کردم...

باید بدانم و وانمود کنم هیچ نمی دانم...

 

 




تاریخ : سه شنبه 95/9/16 | 5:45 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

کاشکی بعد از کربلا می مردم...

 

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟؟؟




تاریخ : پنج شنبه 95/9/11 | 12:0 صبح | نویسنده : نارنجک | نظر

10ساله بودم دندان دردبودیا پوسیدگی نمیدانم مثل حالانبود دندانهاراپرکنن سریع میکشیدن وخلاص! 

دخترته تغاری بابا بودم و همیشه وهرجا میشد باهم بودیم مراسواردوچرخه ممیکردندو میرفتیم... 

سرماخوردگی وتب وآمپول و هرچه بود همه میدانستند فقط بابا باشند کافیست معمولاً هم فقط با بابا میرفتم... آنروزهم با بابا رفتم دندانپزشکی ودکتر سریع بی حسی را زد باراولم بود آمپول بدشکل دندانپزشکی رامیدیدم یادم نمی اید مثل بقیه گریه کرده باشم 

یادم هست بودن بابا آرامش دل کوچکم بود 

امشب دوباره خاطراتم زنده شد 

دلم برای باباتنگ شد... خیلی... 

کاشکی هیچوقت بزرگ نمیشدم... 




تاریخ : چهارشنبه 95/8/5 | 9:48 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

گاهی فکر میکنی آنچه را بخاطرش خیلی زجه زدی وبراحتی خدایت بدستت داد دیگر نمیخواهی... 

فکرمیکنی ضرر کرده ای... 

فکرمیکنی نکند بخاطر اصرار تو، خدا ی مهربانت مصلحتت را دیگر درنظر نگرفته.... 

فکرمیکنی باید قدر سختیهاوتلخیها رابدانی چون بعداز رفتنشان میفهمی چه موهبت عظیمی به توعنایت شده بوده وحالا از آنهمه رحمت محرومی... 

گاهی فکر میکنی باید درحال زیست نه درگذشته نه در آینده ؛تا اززندگی لذت ببری 

باید درهرحال یک نکته مثبت راببینی وبه آن ببالی 

خدایا! توتنها نکته مثبت زندگی نارنجکی... کمک کن همین را یقین کند نارنجک حقیرت... 




تاریخ : جمعه 95/7/30 | 12:42 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

امشب مدتی در این دفتر خاطرات کاویدم و خاطرات مکتوب کربلا را مرور کردم...

خواستم کپی کنم اما دلم تنگ تر ازآن بود که سکوت کند...

دلم بازهم کربلایی شده، هوای بهشت دارد، همسفرم قرار گذاشته با دلش که نارنجک حقیر را بکشد تا بهشت...

بوی بهشت آرامم کرده دوباره، ای کاش امام علی جان و امام عشق هم هوای این آلوده را ...

چه می گویم؟آلودگی و بهشت؟

نه! حتما اگر مرا بخرند پاک و طاهر می خرند؛ کسی چه میداند شاید هم بخواهند آنجا پاکم کنند

خدایا!

نارنجک دوباره ...

دلم را دریابید مهربانان




تاریخ : یکشنبه 95/7/25 | 7:35 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

بدترین چیز درعالم را اخمی میدانم که برچهره نازنینت مینشانم... با ندانم کاری وخامی ام... دلخور شده ای ،اشتباه کرده ام میا دانم 

آنقدر برای بزرگ کردنم رنج کشیده ای که... 

کاش آنطور بزرگم کرده بودید که بتوانم احساساتم را بزبان آورم... 

کاش بلد بودم... 

دوست دارم پاهایت را ببوسم ....

باید بهترازاین میشناختمت تابفهمم از کارم ناراحت خواهی شدیانه! 

نارنجک هم نتوانست... اوهم استثناء نیست 

خدایا عذرتقصیر! مراببخش ودل مادرم را پاک  کن از آزردگی که ناخواسته بردلش نشاندم.... 

 




تاریخ : یکشنبه 95/7/11 | 3:41 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر
       



  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف