سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ووقتی باهمه وجوددلت برای گذشته ات تنگ شده....

گذشته ای که داخلش

مادربود

پدربود

خواهرهای کپی برابراصل بودند

پیچک بود

غولک بود

امامزاده

خیابانهای آشنا

مدرسه

هنر

دوستان

...

...

...

عشق وآه واشک ولبخند

بود...

نه که الان نیست ،نه. امامثل قبل نیست




تاریخ : جمعه 96/2/8 | 3:8 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر

مدتی هست که مکتوبات نارنجک به اینجا نمیرسددیگر...امابعدازچندروزدیگرنمیشودسکوت کرد.

راستش این است که دردداردنارنجک...

چندروزپیش با بابا درخیابان ... ودرکمترازلحظه پدرودختری را دیدم که پخش زمین شدند..و حیات مجدد

این چندروز هی فکر میکنم چه تذکر به جایی بود برای نارنجک!

حالادیگرهیچ چیز زرق و برق روزهای قبل راندارد...فقط شکرکه فرصتی دوباره به ما داده شد..باهرتکان آه از نهاد دختر و بابا بلند میشود..پهلوی بابا درد دارد،بدن دخترکوفته شده،کبودی ها هم تازه دارند خودنمایی می‌کنند...

راستی فاطمیه هست...حالا هربار دردی می آید، آهی کشیده می شود،اشکی هم  حلقه می زند، به یاد مادرجانمان.

راستی چقدر درد دارد...




تاریخ : سه شنبه 95/12/10 | 7:4 صبح | نویسنده : نارنجک | نظر


  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف