سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                                         

روزی میرسد که همینقدر هم دستمان از خاک بر نمیآید تا دل عابری را به رحم آورد بلکه فاتحه ای به جبران غفلت از فرصت داده شده، نثارمان کند...................کی میخواهی بیدار شوی نارنجک؟برای تو هم نزدیک است. نزدیک تر از آن که حتی لحظه ای به آن بیندیشی! 

مولای خوبم امشب مرا بیامرز و از گناهانم در گذر امشب را که خودت برایم معرفی کرده ای خیلی زیبا و خیلی امید بخش ! من میترسم از تنها ماندن، میترسم از خشمت ، مرا دریاب خدای خوبیها!

میترسم از ادامه این راه سخت، بدون راه بلد! میترسم از عاقبت این غفلتها! میترسم از خانه کوچکی که فقط برای من است ، فقط خودم وهیچکس دیگری در آن راه ندارد...غیر از اعمالم!

مهربانم آغوشت همیشه برایم باز بوده ، من فراری بوده ام و غافل از تو!

مرا از این دنیا سیر کن ، آنقدر سیر که به غیر از دیدارت و به غیر از رضایت شیرینت، رضایت ندهم!

من دروغگو نیستم، کمکم کن در گفتن دوستت دارم هایم صداقت حقیقی داشته باشم! 




تاریخ : پنج شنبه 92/7/18 | 8:34 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر


  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف