سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...یادم می آید که یکسال بچه های یک کلاس 30 نفره در یک منطقه تقریبا محروم پولهایشان را جمع کرده بودند و برایم یک روسری سفید خریده بودند، چقدر ذوق زده بودند که برای خانم خوش خطی هدیه گرفته بودند، وچقدر خانم خوش خطی خوشحال بود که مالک اینهمه محبت است...روسری را دیروز برداشتم،هنوز بوی صفا می داد، بوی عشق و اخلاص، بوی قدر دانی...

همان سال یک کلاس دیگر باهم یک لباس خریده بودند، و همان سال بود که سال آخر تدریسم در آن مدرسه با صفا بود...

کاش هرگز به غیر انتفاعی نیامده بودم، کاش آنها که خودشان برای پیشرفت بچه ها کاری نمی کنند لااقل جلو تلاش های مدیر را هم نمی گرفتند و اجازه می دادند آنجا بمانم

کاش بچه های بامحبت مدرسه میدانستند معلم خوشنویسی یا بقول خودشان خانم خوش خطی، این روزها چقدر دلش برایشان تنگ شده و نیازمند بودن در جمع بی ریایشان هست.




تاریخ : جمعه 93/2/12 | 11:21 صبح | نویسنده : نارنجک | نظر


  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف