سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

               

 

امام مهربانم! اگر کسی را دیده باشم که زبان حالش این بیت باشد فقط شمایید...چه می گویم؟ من که شما را ندیده ام،اما آنقدر برایم آشنا هستید که هرگز حس نمیکنم ندیده باشمتان. آنقدر دوستتان دارم که گاهی آنقدر دلتنگتان می شوم که از این جدایی اشک می ریزم...مثل وقتی که دلتنگ امام رضاجان می شوم....برایم آشناتر از همه آشنایان اطرافم هستید.

می دانم همه این علاقه، صمیمیت و حتی شرم از شما ، اثر آن خواب شیرین چند سال پیش است. هنوز صدای گرمتان در گوش نالایقم هست، هنوز نگاه مشفقانه شما را بخاطر دارم، هنوز زمزمه نصایح پدرانه تان آرامش بخش روح کدر و ناآرامم هست، هنوز هم وقتی یادم می آید خجالت میکشم...

الحمدلله که به این یقین رسانیده شدم که شما حتی بعد از حیاتتان هم به یاد و دل نگران همه فرزندان خود هستید، حتی فرزندان ناخلفی چون نارنجک!

 این روزها همه جا حرف از شماست، همه از شما یاد میکنند..همه از خاطرات حضور شما در ایران می گویند..دل من اما ،..دلتنگ هستم برای همان چند لحظه نشستن در محضرتان! حتی در خواب، حتی برای شنیدن سخنان عتاب آمیز اما دلسوزانه و شیرین که تا عمق جان ادمی نفوذ می کند...

آقاجان! شما که حواستان به ما هست و از احوالاتمان آگاهید، برایمان دعا کنید، خیلی دعا کنید.. 




تاریخ : یکشنبه 92/11/13 | 10:0 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر


  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف