سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز بدون غصه خوردن و از داخل اشک ریختن و خرد شدن، با جرأت تمام وقتی دیدم کسی نیست تا آمدنم برایش مهم باشد و وقتی دیدم همه شان فکر میکنند کار برای من است و تمایلی به راه انداختنش ندارند بدون معطلی خودم را آزاد کردم و پروازیدم...منتظر پس لرزه ها و در صورت ماندن ، دیدن اخمهای بیشترش هستم ، برایم مهم نیست دیگر ..طرف حسابم خداست

گفتند: الخیر فی ما وقع؛ با مشورت تصمیم گرفتم پس خیر من هم این است که واقع شده . نمیدانم چرا نمیترسم از بیکار شدن یا رسیدن اخبار کذب به رییسم؟

شاید بخاطر این است که فهمانده شده ام که رییسم فقط خداست و روزی ام بدست اوست ! شاید این عیدی امامم به من است که دیشب ازشان خواسته بودم. به هر حال دلم آرام است شاید هم آرامش قبل از طوفان است.........البته شبیه ش نیست، آرامش عیدی است انشالله!  




تاریخ : دوشنبه 92/7/29 | 4:3 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر


  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف