سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تو قسمت قبلی از هفته اول مسافرتم خیلی مختصر براتون گفتم البته از خیلی چیزای قشنگش فاکتور گرفتم و فرصت نشد بگم اینهمه هم سخت نبود یعنی فضایی که وجود داشت سختی ها رو به چشم نمی آورد ضمن اینکه بچه ها خیلی شاد و شنگول بودن و ما همیشه داشتیم میخندیدیم ودرمورد آب خوردن هم باید میگفتم که آب سرد نداشتیم یه یخچال بود که جایخی کوچیکی داشت و یخی که درست میکرد کفاف ما رو نمیداد هر وقت میرفتیم مسجد از آب سرد کن اونجا استفاده میکردیم ودلی از عزا در میاوردیم ، تازه یه چیز دیگه اینکه شب آخر ی که اونجا بودیم یکی از اهالی ازمون پرسید از شهر براتون آب میارن؟ گفتیم نه، آب لوله کشی داریم که! گفت : از همین آبها میخورید؟ گفتیم : بله ، چطور؟ گفت : هیچی ، همینجوری.نمیدونم بنده خدا ترسید بگه آب غیر قابل شربه یا سوالش دلیل دیگه ای داشت، بهر حال ما که یه هفته از اون آب خوردیم مزه شم خوب بود هیچکدوممون هم نمردیم! ...خلاصه اینکه هفته اول گذشت اما قبل از اینکه وارد هفته دوم وپرکار سفرمون بشم اجازه بدید در مورد این اردو بیشتر توضیح بدم تا اون کسانیکه ازش چیزی نمیدونن یه چیزایی دستگیرشون بشه.


" توضیحات در پست بعد"




تاریخ : شنبه 92/6/23 | 3:23 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر


  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف