سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هنوز هیچ مجلسی که بتواند بوی محرم بدهد نیافته ام ..

هرسال نارنجک بود و فرشته های کوچک مهد هیأت...حرفهایتان، رفتارتان، غذا خوردنتان، نگاهتان، آب خواستن وآب خوردنتان...هرکدام روضه ای بود برای نارنجک و چقدر اشک ریخت وقتی شام غریبان گرفتیدوشمع روشن کردید وقتی نقاشی فرزندان امام حسین عزیز و اسرا را می کشیدید..وقتی نارنجک قاصر بود از تعریف قصه عمو عباس و فاطمه5 ساله چقدر کوتاه و جانسوز به زبان کودکانه اش قصه عمو عباس را برای دوستانش گفت..چه دسته عزایی داشتید هرشب با صدای سیدعلی محمد عزیز! سیدی که از4سالگی در همین مهد کنار بچه ها بازی می کرد اما الآن برای خودش آقایی شده ..

امسال اما...

از همه عزاداری های شما جا ماند این نارنجک بی سعادت!

دلم هوای مداحی های سید را کرده، هوای سوالهای پشت هم فاطمه کوچولو، هوای شعرهای بی سر و ته کوثرالسادات، نازهای زهرا سادات،حتی خمیر قاطی کردن محمدحسین، بهانه گیریهای ریحانه سادات و...



باب رحمت دیگری بسته شد...




تاریخ : دوشنبه 94/7/27 | 4:26 عصر | نویسنده : نارنجک | نظر


  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف