سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاش هنوز هم کربلا را فقط با همین عکسها می شناختم..تا بتوانم بگویم فقط همین یک بار را اجازه بدهید

کاش هنوز حسرت یک بار دیدن کربلا بر دلم بود تا خاطرات اقامت در بهشت و جاماندن از بقیه دلم را نسوزاند

کاش ...

پیچک عازم است، گفت بدون تو نمی روم، کربلا بدون تو نمی شود، باید باز هم با هم باشیم...

اما نارنجک جا ماند...

ای کاش کاظمین هم برود، چون می دانم مرا یاد می کند، چون خیلی دلتنگ امام کاظم جان هستم، چون دلم را صابون زده بودم تا یک بار دیگر دم در دو زانو بزنم و درد دل کنم، چون دوست داشتم خوابم را با خود آقا مرور کنم و تعبیرش را بپرسم و دلیلش را.

باز هم جا ماندی نارنجک!

به هر بهانه ای!

شاید شروع یک آغاز ، شروع یک پرواز باشد.

باید خوشحال باشی که پیچک حتی لحظه ای دلت را از یاد نخواهد برد.




تاریخ : چهارشنبه 94/6/11 | 7:34 صبح | نویسنده : نارنجک | نظر


  • paper | مقاله های قدیمی | فروش آگهی رپرتاژ
  • خرید بک لینک دائمی | مای بی اف